سلام، لطفاً از محصول «دانلود کتاب دختر سوم pdf» دیدن فرمایید. دانلود رایگان کتاب دختر سوم آگاتا کریستی
دانلود رایگان کتاب راز قطار آبی آگاتا کریستی
دانلود کتاب مار مخوف آگاتا کریستی
دانلود رایگان کتاب های پوارو
دانلود رایگان کتاب پس از تشییع جنازه
دانلود کتاب شاهدی برای تعقیب
دانلود کتاب های آگاتا کریستی
دانلود رایگان کتاب جشن هالووین آگاتا کریستی
فا فایل
فایل ممکن است بخاطر نمایش در سایت بهم ریختگی داشته باشد.
دانلود کتاب دختر سوم اثر آگاتا کریستی pdf
پوآرو آخرین جرعه ی شیرکاکائو را سر کشید. فنجان را کنار زد و از جا بلند شد. به طرف بخاری دیواری رفت و مقابل آینه روی طاقچه سبیلش را با دقت آراست. راضی شد و در انتظار ورود مهمان دوباره روی صندلی نشست. دقیقا نمی دانست در انتظار چه نوع آدمی باید باشد… شاید انتظار کسی را داشت که کمی به ذائقه اش در مورد جذابیت زنانه نزدیکتر باشد. عبارت کهنه ی «زیبای مغموم» در ذهنش تداعی شده بود. اما وقتی جرج، مهمان را به اتاق راهنمایی کرد، مأیوس شد؛ بی اختیار سر تکان داد و آه کشید. زیبایی ای در کار نبود، غم خاصی هم به چشم نمی خورد. تنها شاید اندکی سردرگمی.
خرید کتاب دختر سوم pdf
هرکول پوآرو یکی از جذابترین شخصیتهای کارآگاهی جهان است. بسیاری از علاقهمندان به داستانهای پلیسی و معمایی او را دوست دارند و خیلی وقتّها تلاش کردهاند از زاویهی دید او به ماجراها نگاه کنند و سعی کنند مسائل را با راهحلهای پوآرویی حل کنند. آگاتا کریستی خالق این شخصیت است که جنایتهای هیجانانگیزی را ترتیب داده تا پوآرو آنها را رمزگشایی کند. «دختر سوم» یکی از داستانهای کریستی است که در آن هرکول پوآرو با یک ماجرای عجیبوغریب روبهرو است. این کتابی است که اگر خواندش را آغاز کنید ذهنتان را به خود مشغول خواهد کرد و تا زمانی که داستان به پایان نرسد نمیتوانید آن را زمین بگذارید.
دربارهی کتاب دختر سوم اثر آگاتا کریستی
کتاب دختر سوم با عنوان اصلی «third girl» اولین با سال ۱۹۶۶ منتشر شد. این داستان با مراجعهی دختر جوانی به پوآرو آغاز میشود که فکر میکند قتل انجام داده است. این دختر جوان که پس از مرگ مادر و ازدواج مجدد پدرش با زنی دیگر از خانه بیرون زده است با دو دختر دیگر در لندن هماتاقی شده است. او تعدادی از روزهای اقامتش در لندن را به یاد نمیآورد و فکر میکند کسی را به قتل رسانده است. او به کارآگاه پوآرو مراجعه کرده تا از کمک او استفاده کند و حقیقت را دریابد. از سوی دیگر اتفاقات دیگری از طرف مادرخواندهی دختر در جریان است
ماجرای کتاب دختر سوم داستانی پر کشش است که کریستی با صبر و حوصله جزئیاتش را بیان کرده و کمکم مخاطب را پای داستان میخکوب کرده است. این داستان جذاب در سراسر جهان مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده و تاکنون به چندین و چند زبان مختلف برگردانده شده است.
دربارهی آگاتا کریستی نویسندهی کتاب دختر سوم
آگاتا میلر که او را با نام آگاتا کریستی میشناسیم نویسندهی زن انگلیسی متولد ۱۸۹۰ است. آگاتا در ۵ سالگی خواندن و نوشتن را یاد گرفت و مدتها در کتابخانهی پدرش مطالعه میکرد. بااینکه او تحصیلات دانشگاهی نداشت اما اطلاعات عمومی بسیاری داشت و چیزهای زیادی میدانست. دوران جوانی آگاتا کریستی با جنگ جهانی همراه بود و همین باعث شد او بهَعنوان پرستار و داروساز در پشت جبهه کمک کند. چیزهایی که او در این دوران دربارهی داروها و بهخصوص سمها یاد گرفت در آینده در داستانهایش به کارآمد.
آگاتا کریستی علاوه بر داستانهای پلیسی شعر و داستان کوتاه مینوشت اما هیچکدام از آنها شهرت داستانهای پلیسیاش را پیدا نکرد. از میان داستانهای مشهور این نویسندهی انگلیسی میتوان به کتابهای «قتل در بینالنهرین»، «قتل راجر آکروید»، «چهار قدرت بزرگ»، «قتلهای الفبایی»، «دشمن مخفی»، «دست پنهان»، «سپس هیچکدام باقی نماندند» و «معمای کارائیب» اشاره کرد.
آگاتا کریستی در سالهای فعالیتش برندهی جوایز مختلفی هم شده است. او برای رمان «شاهد پرونده» برندهی جایزهی ادگار شد. همچنین «مجمع معمایی نویسان آمریکا» جایزهی استاد اعظم را سال ۱۹۵۵ به او داد. او لقب بانو را هم از دربار سلطنتی دریافت کرده است. آگاتا کریستی، «ملکهی جنایت» سال ۱۹۷۶ براثر مرگ طبیعی درگذشت.
ترجمهی کتاب دختر سوم به فارسی
کتابهای آگاتا کریستی در ایران نیز مانند سراسر جهان با استقبال بسیار خوبی مواجه شدهاند. بیشتر آثار او چندین بار به فارسی برگردانده شده و در هر کتابفروشیای که پا بگذارید تعدادی از آثار او را میتوانید پیدا کنید. انتشارات هرمس کتاب دختر سوم را با ترجمهی مهتاب بخارایی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
چرا باید کتاب دختر سوم را خواند؟
آگاتا کریستی خالق بهترین داستانهای جنایی سراسر جهان است. شاید باورش سخت باشد اما داستانهای او پس از کتاب مقدس و آثار شکسپیر پرفروشترین آثار جهانند و تاکنون بیش از یک میلیارد نسخه از آنها در سراسر جهان منتشرشده است. «دختر سوم» یکی از آثار بسیار جذاب اوست که به مجموعهی کارآگاه پوآرو تعلق دارد و پر از تعلیق و لحظات گیجکننده است. لحظاتی که حتی کارآگاه پوآرو را هم به وجد میآورد. اگر یک روز خستهکننده را میگذرانید و کاری برای انجامدادنی ندارید خواندن کتاب «دختر سوم» میتواند حالتان را عوض کند. این کتاب را بخوانید و از سفر به ذهن ملکهی جنایت لذت ببرید.
کتاب دختر سوم در دستهی کتابهای داستان پلیسی قرار دارد.
کتاب دختر سوم مناسب برای گروه سنی نوجوانان و علاقهمندان به داستانهای معمایی و پلیسی است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 293 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 14 روز بخوانید.
رمان دختر سوم جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان پلیسی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان پلیسی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب دختر سوم اثر آگاتا کریستی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان پلیسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
در بخشی از کتاب دختر سوم میخوانیم
عجب دردسری! جرعهای شیرکاکائو سر کشید و سرش را تکان داد.
در باز شد و پیشخدمت تعلیمدیدهاش جرج وارد شد. رفتارش نامتعارف و تا حدودی پوزش طلبانه بود. سرفهای کرد و آرام گفت:
-یک... خانم جوان آمدهاند.
پوآرو با تعجب و اندکی ناخشنودی رو به او کرد و بهتندی گفت:
-من در این ساعت کسی را نمیپذیرم.
جرج حرف او را تائید کرد:
-بله آقا، میدانم.
آقا و خدمتکار لحظهای به هم نگاه کردند. گاهی برقراری ارتباط بین این دو مشکل میشد. جرج نشان میداد که اگر آقا با لحن کلام، کنایه، یا بعضی واژههای خاص، سؤال صحیح را بپرسد جواب میگیرد. پوآرو با خودش دنبال پرسش مناسب این موقعیت میگشت. بااحتیاط پرسید:
-این خانم جوان خوشقیافه است؟
-به نظر من نه قربان، ولی سلیقهها مختلف است.
پوآرو به این پاسخ فکر کرد. به یاد مکث کوتاهی افتاد که جرج قبل از گفتن عبارت «خانم جوان» کرده بود. جرج آدمشناسی باریکبین بود، از موقعیت اجتماعی این مهمان مطمئن نبود و برای همین عجالتاً با حسن نیت او را خانم نامیده بود.
-پس یه عقیده تو ایشان یک خانم جوان هستند و نه –مثلاً- یک فرد جوان؟
جرج با تأسفی صادقانه جواب داد:
-بله قربان، اینطور فکر میکنم. البته این روزها تشخیص زیاد ساده نیست.
- نگفت چرا میخواهد مرا ببیند.
جرج با اکراه، انگار که بخواهد پیشاپیش ازآنچه میگوید عذرخواهی کند، گفت:
-چرا. میخواهد با شما در مورد قتلی که شاید مرتکب شده باشد مشورت کند.
هرکول پوآرو خیره شد. ابروهایش را بالا برد:
-شاید مرتکب شده باشد؟ خودش نمیداند؟
-اینطور گفت، قربان.
پوآرو گفت:
-عجیب، ولی احتمالاً جالب است.
حالا چه؟ پس از این کار فرهنگی بزرگ، اوقات خوش استراحت را که به آن نیاز داشت، می گذراند. ولی نمی توان برای همیشه استراحت کرد. باید به کار می پرداخت. اما متاسفانه تصوری از کار بعدی نداشت. باز هم به کار ادبی بپردازد؟ با خود فکر کرد که نه، بهتر است آدم کاری را خوب انجام دهد و بعد کنار بگذاردش. این شعارش بود. حقیقت این بود که حوصله اش سر رفته بود. این فعالیت شدید فکری که مدت ها در آن غرق بود، او را خسته کرده بود. باعث شده بود عادات بدی پیدا کند، او را ناآرام کرده بود…
مهمان او دختری بود شاید با بیست و اندی سال سن، موهای بلند ژولیده با رنگی غیرمشخص که روی شانه اش ریخته بود. چشم های درشتش که هیچ حالتی را تداعی نمی کرد، به رنگ سبز مایل به آبی بود. لباسی پوشیده بود که ظاهرا نسل او می پسندید. چکمه ی پاشنه بلند چرم مشکی، جوراب پشمی درشت باف سفید که می شد به تمیزی آن شک کرد، دامنی تنگ و کوتاه، و پولوور پشمی کلفت و گشاد و شلخته وار. هر کس هم سن و هم نسل پوآرو بود فقط یک چیز دلش می خواست: دختر را فورا به حمام بیندازد.
4.5/5 (2 دیدگاه)
اطلاعات محصول
حجم فایل : 38 مگابایت
فرمت : pdf (غیر قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 266 ص
- ۰۲/۰۵/۱۹